شعر "هنحن سبز و قدیمی"

بی بهانه ،با بهانه
گامها سویت روانه
یاس هایت بوی باران
پونه هایت در بهاران
هنجن سبزم، پری از یاد یاران
لی لی پس کوچه ها در کنار خانه ها
می کشیدم ،دانه دانه می پریدم خانه خانه
گوش می دادم به آواز قناری توی لانه
فارغ از دود ودم و رنگ سیاهی
هر نفس دور از تباهی
یاس با من هم نفس بود
غنچه در دست چمن بود
آن قناری شعر می گفت
یاسمن آرام می خفت
شعر باران خیس می کرد سنگ ها را
زردو قرمز رنگ می زد برگ ها را
قد کشیده ،قلعه ای چون سرو ،والا
استوار و محکم و همواره رعنا
کوچه باغش پر ز خرمالو ،انار
آسمانش پر ز عطر نو بهار
سر پل هنحن برایم ماندنی است
قصه های ماندگارش خواندنی است
عاشقانه ،دوست دارم هنحنم را
هنحن سبز و قدیمی پر ز یاران صمیمی
ماندگاری ،ماندگاری ،ماندگار
در لوای کردگار
"زهره محسنی"
- ۹۶/۰۱/۱۹
- ۵۱۴ نمایش
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.